هیچوقت "من" نبودم

جزیره ای بودم! بدون مختصات جغرافیایی و فارغ از کوچ پرستوها. وسط اقیانوسی به نام زندگی لحظه به لحظه فرسایش یافتم از برخورد موج های خستگی. 

از خودم میرفتم. با قایقِ تظاهر و پنهان کاری. دور شدم , خیلی دور , نزدیک به فاصله ی تو از من.

مترسکی بودم! گوشه‌ی مزرعه ای متروک. بدون کلاغ , درگیر هرزه هایی علفی.

محو تماشای پرنده های کاغذی پرنده‌ی خیال خود را به زمین بسته ام و برایش از آزادی و پرواز با بالهای شکسته داستان میبافم.

سوزن بودم! بین نخ به نخ سیگارهای دود شده در انتهای خیابانی که جوخه‌ی اعدام مردی بود که پایِ دار چهارپایه اش را روی بغض نشانده بودند. شکست , مُرد!

آدم برفی بودم! بدون حیاط. درگیر تظاهر و پنهان کاری , دلخوش به گرمای سشوار و شال گردنِ تو. سرد از تنهایی دستانی در جیب و خیابانی پر از نیمکت های دو نفره و خاکستر سیگار.

آلبوم بودم! پر از عکسهایی که در بینشان زنده بودیم , پر از لبخندهایی که همیشه دریغ شدند و بغضهایی که همیشه سرکوب شدند. 

عرق بودم! روی پیشانی. سگی ِ سگی , مثل زندگی من مثل زندگی هیچکس.

 متناقض ترین عنصر هستی ام.گاهی اتفاق افتادم و گاهی از اتفاق افتادم ولی در آخر من همان دردم که هستم

نظرات 8 + ارسال نظر
هستی 15 مهر 1391 ساعت 16:14

مثِ همیشه پرفکت

esmeto 15 مهر 1391 ساعت 16:24 http://ghobaralodeha.blogsky.com

انگارماها محکومیم به این نبودن. نبود هیچی. نبودن "او" که معمولیه. ونبودن خسته کننده ی "زندگی کردن" . تنها، بودن برای غربت,حسرت و تنهاییست و سیگارجامانده ازتلخی یک فلش بک از روزگاری...

شقایق 16 مهر 1391 ساعت 01:32

بعد مدت طولانی
عالــــی آقا جواد ;)

جاکشه عمه جنده 17 مهر 1391 ساعت 03:45

عرق سگی بودی ولی یه خانواده بودی 4 لیتری نبودی زود تموم شدی

مثِ همیشه عالی... :)

اول باید ببینیم من کی هست بعدش تصمیم بگیریم ب این همه تفسیر من هستی یا نه!

BEHROOZ 20 مهر 1391 ساعت 05:04

جواد بهروزو تنها گذاشتی.تو جواد منی خیلی حالم گرفته شده خداییش تو پلاس نمینویسی.برگرد دادا .
تو همیشه خوب مینویسی .
وبگلاگتو دیگه جزو فاوریت کردم که همیشه دمه دستم باشه.ولی باز پلاس بیا حتمن
این دردو همه دارن جز کصلیسا فی الواقه ما همیشه طرفدارت بودیم:***

کیر خره شتر 29 مهر 1391 ساعت 02:15

کیریدی بهم عاغا ، دمه مشا گرم ...خیلی خوب بود

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد