قبای این کوچ به هیچ کجای آسمان نیامد

تا کی پرستوها را می‌توان به اجبارِ اسارت از کوچ منصرف کرد؟ قفس هم می‌دانست به رسمیت نشناختن پرواز پرستوها تغییری در ماهیت کوچ بوجود نخواهد آورد.

انسان محکوم به کوچ کردن و تماشای کوچ اطرافیان است. مثل تخم مرغی که قبل از خارج شدن از بدنِ مرغ محکوم است به ماهیتابه و روغن و شعله‌ی گاز و نهایتا اُملت شدن.

کوچ کردن و موردِ کوچ واقع شدن, ماهیتشان درد است.

کوچ, این بی‌رحم ترین جوخه‌ی اعدام, آدمها را به پازل هایی تبدیل کرد که تکه تکه گم شدند. بعد از هربار ترک شدن و یا ترک کردن, هر آدمی تکه ای از خودش را پیش کسی جا گذاشت و رفته رفته فرسایش یافت. کوچک شد, شکننده شد, ناقص شد.

شاید این رفت و آمد ها عادی شوند ولی فراموش نخواهند شد. هیچوقت!


نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 3 آذر 1391 ساعت 23:36

کوچ, این بی‌رحم ترین جوخه‌ی اعدام, آدمها را به پازل هایی تبدیل کرد که تکه تکه گم شدند. بعد از هربار ترک شدن و یا ترک کردن, هر آدمی تکه ای از خودش را پیش کسی جا گذاشت و رفته رفته فرسایش یافت. کوچک شد, شکننده شد, ناقص شد.
اصلا اینجا کامنت گذاشتن سخته .چون همیشه قشنگ ترین تعبیرها و کلمه ها رو خودت گفتی...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد