یه روزایی میدوئه , یه روزایی میشینه یه گوشه انگار نه انگار
هیچوقتم زمان بندیش در راستای لذت بردن ما از زندگیمون نبوده
ینی روزایی که دنیا سرِ جنگ داره و ما هم سیگار نداریم میشینه یه گوشه زل میزنه به ما
بش میگیم آقا پاشو راتو بکش برو چی میخوای از جون ما؟ اما جواب نمیده
حتی دو سه تا باطریِ نو انداختیم روش بلکه تندتر بره ولی تکون نخورد
روزایی ام که همه چی از ما کشیده بیرون و داریم تیریپِ "زندگی چه خوبه" میگذرونیم
لعنتی انگار دارن دنبالش میکنن, حالا ندو کِی بدو
بهش میگیم دیر رسیدن بهتر از خسته رسیدن چرا عجله میکنی؟ بشین یه چایی بزنیم بعدش میری حالا. ولی بازم جوابی نمیده
حتی باطریشو درآوردیم انداختیم تو کشو بلکه وایسه ولی دیدیم بیخیال نمیشه!
خلاصه , شاید من باطری ساعتمو دربیارم زمان واینسته ولی اگه هممون باطری ساعتامونو دربیاریم چی؟ مطمئنم ایندفه وایمیسته!
پس یه روز جمع بشیم یه جا , مثلا خیابون ولیعصر
هممون ساعت هامونو بیاریم اونجا باطری هارو دربیاریم بندازیم تو جوقِ آب
یا اصلا نفری دو سه تا باطری بیارید یه کار کنیم همه چی زودتر تموم شه
خداییش بیایدآ , ساعتهاتونم بیارید
دمتون گرم
عالی بود مطابق معمول، من میام
عالی بود.
تاریخشو بگید منم میام
Kheili bahal bod :D