اینورِ بوم و اونورِ بوم تومنی دوزار فرقشونه
داری سعی میکنی بیای جلو که از پشت نیوفتی
همه چی داره بد پیش میره
همه چی داره هُل میده که عقب عقبی بری و از پشت بیوفتی
هی زور میزنی , کم نمیاری , جلوی همشون وایمیستی
ولی بلاخره زورت تموم میشه
بازم همه چی داره بد پیش میره
خودتم داری بدترش میکنی که حداقل به یه جایی برسی
از اینورِ بوم به جایی راه نداری میگی عب نداره بذا عقب عقبی برم
از اونور بیوفتم پایین و تموم شه.
همینجوری که داری عقب عقبی میری
یهویی یه چیزی , یه کسی , از اون دوردورا برات دست تکون میده
وایمیستی. دیگه عقب عقب نمیری
میخندی , هی میخندی
در حال خندیدن میای جلو , هی میای جلوتر و نزدیک تر
انقد میای جلو که از نزدیک میبینیش
یهویی دلت میگیره , میگی ای بابا
قضیه با اون چیزی که از دور میدیدم خیلی فرق داره
میگی کاش همون دور میموندم , کاش نمیفهمیدم!
اصلا کاش همون عقب عقبی میرفتم و تمومش میکردم
میگی گور باباش , دوباره میرم عقب
داری عقب عقبی میری که دوباره همون آش و همون کاسه
هیچوقتم یادت نمیمونه که دقعهی قبلی از برگشتن پشیمون شدی
پس بارم وایمیستی
میخندی و میخندی
میای جلو
دلت میگیره
عقب عقبی میری
وایمیستی
میخندی و میخندی
میای جلو
دلِ بیصاحاب میگیره...
این مثل یه چرخه داره تکرار میشه
مثل چرخهی آب
بارون میاد , میره قاطی آبهای زیرزمینی , یه کم اون زیر میچرخه واس خودش , بعد میاد روی زمین , بخار میشه , میره بالا ابر میشه , ابر سرد میشه و بارون میاد.
چرخه ای که تمومی نداره و هر روز مثل دیروز و فردا تکرار میشه
فقط در صورتی این چرخه قطع میشه که یکی از عناصرش نباشن
یا آب نباشه , یا بارون نیاد یا خورشید آبُ بخار نکنه!
چرخهی ما میدونی چجوری قطع میشه رفیق؟
آخ که چقد زندگی ه منه این حرفا
.....
چقدر دلم گرفته
فقط در صورتی این چرخه قطع میشه که یکی از عناصرش نباشن!
عقب عقب رفتم ب جاش رسیدم. پام زیرش خالی شد...گفتم بالاخره مُردم خلاص! ولی درحین اون افتادنه لعنتی ام یکی پیدا میشه دستتو بگیره و بِکشتت بالا میگی این دیگه خودشه ردخور نداره. ولی نه اینم میگیردت که محکم تر بکوبتت. باور کن هیچ کی وجود نداره!
اینجا نمیشه به کسی نزدیک شد
آدما از دور دوس داشتنی ترند...