چوبـین

بی‌حوصلگی واسه آدمیزاد مثل موریانه واسه چوب میمونه.

اولش فقط حوصله نداری شبا به موقع بخوابی , تا سر صبح بیدار میمونی و از اونورم حوصله نداری به موقع بیدار شی , تا لنگ ظهر میخوابی.
رفته رفته میبینی دیگه حوصله درس خوندن هم نداری , حوصله فیلم دیدن یا حتی حوصله آهنگ گوش کردن هم نداری. همه کتابا نصفه نیمه ول شده و فیلما مونده تو یه فولدر رو دسکتاپ داره خاک میخوره.
حتی گشنه که میشی حوصله نداری پا شی از اتاقت بری بیرون در یخچالُ وا کنی یه چی بذاری رو گاز گرم شه کوفت کنی.
همینجوری آروم آروم پیش میره تا اینکه یه روز به خودت میای میبینی حوصله نفس کشیدنم نداری , حوصله زندگی کردن و هر روز خوابیدن و بیدار شدن و تکرار مکررات. حتی حوصله خودتم نداری.
بی‌حوصلگی مثل موریانه س , اول یدونه , بعد دوتا , بعد چهارتا , یدفه دست میزنی میبینی چوب پوک شده , با یه فشار از وسط میشکنه.
آدم هم پوک میشه , خیلی هم راحت میشکنه.

نظرات 3 + ارسال نظر
مهتاب 2 فروردین 1392 ساعت 17:56 http://naneveshtehayeman.blogsky.com

اسم تو 18 فروردین 1392 ساعت 17:32 http://teracafe.blogfa.com

همیشه میخونمت مشتی. واس خاطر پوک شدنم ساکتم. خیلی ساکت. خیلی سرد...
ولی یکی هست که هروخت میام سر میزنم به دل نوشتهاش, دردای دله بی روحمو واداده... واس همینم همیشه خوبه.
همیشه خوبی. :)

فدایی داری رفیق. دلمون تنگته اینورا بیا

yogi shad 30 تیر 1392 ساعت 16:33

ajab ghalame khobi dari.....delamo be vajd miyare.......

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد