-
هشدار
27 تیر 1391 22:11
خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت ببندد در دیگری و بازهم ز شوخی ببندد در دیگری و همچنان بستن در ها ادامه دارد مواظب باشید لای در نمونید
-
تاکسی درایور های عزیز
27 تیر 1391 01:10
با عرض سلام و خسته نباشید راننده ی عزیز هدف از نصب سرعتگیر در معابر سطح شهری کاهش سرعت شما و کاهش تصادفات است نــه شکستن لگن مسافران و وارد کردن آسیب های جدی و جبران ناپذیر به ستون فقرات آنها. با تشچر و به امید فرداهای بهتر
-
[ بدون عنوان ]
27 تیر 1391 00:02
وختی یکی داره میره حتی اگه بود و نبودش واسه شما فرق چندانی نداره سعی کنید خودتونو بی تفاوت نشون ندین! بجای "به سلامت" یا "موفق باشی" بهتره از "نرو" یا "بمون" استفاده کنید! اصن اگه رفت اصرار کنید که برگرده بعضی وختا آدما فقط و فقط واسه این میرن که ببینن کسی هست که بودنشون واسش...
-
بی معرفتا
26 تیر 1391 23:07
آغا این آهنگا خعلی بی معرفتن یه عمر باهاشون زندگی کردی تو شادی و غم هرچی گفتن گوش کردی ولی اصن انگار نه انگار! یه دفه وختی پلی میکنیشون هولت میدن وسط خاطراتی که یه عمر ازشون فراری بودی وختی هم دستشونو میگیری که نیوفتی یه لبخند مسخره بهت میزنن و دستتو ول مکنن
-
مجنون شیرین
26 تیر 1391 22:57
لبخندِ شیرینت همه ی شهر را فرهاد میکند , مرا مجنون
-
شیر یا خط؟
18 تیر 1391 16:09
وختی واسه تصمیم گرفتن بین دو تا چیز متفاوت از سکه واسه شیر یا خط استفاده میکنی مهم نیس شیر میاد یا خط! مهم اون لحظه ایه که سکه رو هوا در حال چرخیدنه و تو داری زیر لب میگی "خدا کنه شیر (یا خط) بیاد" اینجاس که از دودلی درمیای و میفهمی تو دل خودت چه خبره! تصمیم خودتُ بگیر گور بابای شیر یا خط
-
آهنگ شناسی
16 تیر 1391 22:57
آهنگای گوشی یا پلیر هر شخص از نظر من سه دسته س : دسته ی اول آهنگای روز و آهنگایی که تازه دانلود شدن یا آهنگایی که تازه از کسی گرفتی این دسته از آهنگها هر روز پلی میشن و توی مدت چند دقیقه ای که هدفون تو گوشته حداقل چن تایی از این آهنگارو پلی میکنی دسته ی دوم آهنگایی که هر چن وخت یه بار سراغشون میریم و معمولن آهنگای خوب...
-
هیروشیما
14 تیر 1391 17:31
خعلی هارو میشناسم که زندگیشون توی یه صحنه گیر کرده مثلا فرض کنید کسی رو که تو غروب یه روز سرد زمستونی عزیزش ترکش کرده و یه موزیک بگراند و سیگار و یه بغض هم ضمیمه ش کنید! خب معلومه که سرمای اونروز تا مغز استخون این آدم نفوذ میکنه این آدم تا ابد زندگیش تو غروبی میمونه که قطعا دسترسی به طلوع دوباره واسش خعلی سخت میشه چون...
-
برای "من" دلتنگم
14 تیر 1391 13:16
برای کتاب و دفتر های جلد شده با روزنامه برای شیطنت ها و کسری های نمره انضباط برای کتک های گل معلم برای زنگ انشاء برای "علم بهتر است یا ثروت" برای جنگ های لوله خودکاری و دونه شادونه ای برای نیمکت های داغون چند نفره برای قهر های تا قیامتی و آشتی هایش برای استرس روز کارنامه برای روزشماری سه ماه تعطیلی برای ذوق...
-
[ بدون عنوان ]
14 تیر 1391 13:12
دلم از میان ردیف های موسیقی فقط شور را خوب میزد
-
[ بدون عنوان ]
13 تیر 1391 17:37
اولین بار که تجربه ش میکنی خعلی سخته خیلیا سرفه میکنن و نفسشون بند میاد البته به بعضی ها هم از همون اولش میسازه اولین بار یه تلخی عجیبی داره که با آدامس و آب و خعلی چیزای دیگه هم از ته گلوت نمیره یه بوی بدی داره که شاید فقط خودت از درون حسش کنی! بویی که با عطر و ادکلن هم از بین نمیره خلاصه! اوایل زیاد سراغش نمیری فقط...
-
تفاوت "ط" با "ت"
13 تیر 1391 17:00
دل آدمها بلافاصله بعد از طـرد شدن خعلی خعلی تـرد میشه
-
مجلس تاکسیرانی جمهوری اسلامی
13 تیر 1391 16:56
قطعا تعداد لایحه هایی که تو یه روز ِ کاری توی تاکسی ها تصویب میشه از تعداد لایحه های تصویب شده تو یه دوره ی چار ساله ی مجلس بیشتره! من اگه کاره ای بشم سازمان تاکسیرانی رو با مجلس ادغام میکنم!
-
ته دیگ
13 تیر 1391 02:29
اینجا تنها چیزی که تهش خوشه , دیـــگ ِ
-
یه حس پیچیده! یه تعریف ساده!
13 تیر 1391 02:05
نصفه از خواب بیدار میشی چشاتو که باز میکنی پشیمون میشی که کاش بیدار نمیشدم خونه تاریکه! هیشکی نیس! خلوت... خودتی و خودت! با یه صدای کلافه ای صدا میزنی ولی جوابی نمیشنوی گوشیتو برمیداری چک میکنی میبینی خبری نیس پرتش میکنی یه گوشه دوباره چشاتو میبندی که بخوابی ولی نمیشه که نمیشه! به زور خودتو میکشی بالا تکیه میدی به یه...
-
واسه متر کردن خیابون هدفون لازمه! نه متر
12 تیر 1391 21:29
شاید ندونم که خیابون ولیعصر یا فاصله ی آزادی تا فلکه دوم چقده شاید حتی طول خیابون خودمونم ندونم که تقریبا چن متره ولی هر خیابونی رو که بخوای میتونم برات بگم چن تا آهنگ طول میکشه مثلن خیابون خودمون 2 تا و نصفی Late Goodbye طولشه یا فاصله ی پاساژ علاءالدین تا چارراه استانبول 3 تا Karma police طولشه
-
[ بدون عنوان ]
12 تیر 1391 13:21
امروز بعد از چند سال رفتم یه نانوایی قدیمی توی محل سابقمون یادمه اولین روز که این نانوایی راه افتاده بود من جزو اولین مشتری هاش بودم دو نفری اونجارو اداره میکردن خعلی هم نانوایی تمیز و شیکی بود! یادمه خعلی باهاشون حال میکردم چون همیشه با هم در حال بگو و بخند و شوخی بودن یعنی از اولین لحظه که تو صف وایمستادم تا موقعی...
-
مرد و جای خالی
12 تیر 1391 11:40
یه روز میفهمم که با این خیابون خالی چه نسبتی داری با این جدول که یه روزی از همه ی کافی شاپ های این شهر دو نفره تر بود ولی الان تک نفره ترین جای دنیاس! عب نداره! مردی که روی همین جدول همه چیو نخ به نخ دود کرده آخرشم از رو پل هوایی خودش با ته سیگارش میاد پایین
-
به دریا خواهم زد
12 تیر 1391 11:30
چه دریا باشه چه رویا ! وختی غرق بشی , مــیمیــری بعضیا تو دریا غرق میشن به ساحل میزنن بعضیا تو ساحل غرق میشن به دریا میزنن